چرا برخیها برای مذاکره با ترامپ ذوقزده شدند؟
پیروزی مجدد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا باعث شده برخیها در داخل کشور برای مذاکره با وی ذوقزده شوند.
گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «صبح فردیس»؛ پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا علاوه براینکه حزب جمهوریخواه و رایدهندگان را خوشحال کرد در داخل کشور هم عدهای را به تکاپو انداخت تا حضور مجدد ترامپ در کاخ سفید را به فال نیک بگیرند و بدون درنظر گرفتن اقدامات وی مثل خروج از توافق برجام، ترور سردار سلیمانی و اعمال سیاست فشار حداکثری علیه ایران برای مذاکره با رئیسجمهور تاجرمسلک آمریکا ذوقزده شوند.
روزنامههای اصلاحطلب از زمان پیروزی ترامپ مطالبی را منتشر کردند تا به مخاطب القا کنند که مشکلات کشور با مذاکره با ترامپ حل میشود، اما این روزنامهها بدعهدیهای آمریکا در برجام که در نهایت به خروج از آن منتهی شد و به تبع آن اروپا هم شروع به بدعهدی کرد و کانال مالی اینستکس را ایجاد نکرد از یاد بردهاند.
مطالب روزنامههای اصلاحطلب برای مذاکره با آمریکا موضوعی نیست که بهطور اتفاقی رخ داده باشد و نشان میدهد این روزنامهها با تمرکز بر موضوع مذاکره بهدنبال عادیسازی روابط با کشوری هستند که هیچگاه سیاستهای ضدایرانی خود را پس از پیروزی انقلاب اسلامی کنار نگذاشته است. تحریمهای اقتصادی مثل ممنوعیت معامله با ایران، جلوگیری از فروش نفت ایران، تحریمهای هدفمند مثل تحریم دارو، حمایتهای بیحد و حصر از اسرائیل، ایجاد گروههای تروریستی در منطقه مثل داعش، ترور سردار سلیمانی و ... ازجمله اقدامات ضدایرانی است که دولتهای متوالی ایالات متحده آمریکا علیه ایران اعمال کردهاند. البته به فهرست اقدامات ضدایرانی آمریکا باید به نقش موثر این کشور در کوتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هم اشاره کرد. کودتایی که انگلیسیها طراحی و آمریکاییها آن را اجرا کردند تا با سقوط دولت ملی محمد مصدق بتوانند بار دیگر محمدرضا پهلوی را که حافظ منافع آمریکا بود را بر اریکه سلطنت بنشانند.
در ادامه برخی از مطالبی که در روزنامههای اصلاحطلب برای مذاکره با ترامپ منتشر شده را مرور میکنیم:
ارتباط با آمریکا میتواند منافع دو کشور را تامین کند
محمدصادق جوادی حصار، عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی در گفتوگو با روزنامه اعتماد مورخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳ با اشاره به این واقعیت که بخش قابل توجهی از مشکلات ایران معطوف به مشکلات ایران با امریکاییها و اروپاییهاست، میگوید: وقتی قواعد FATF در ایران اجرا نمیشود، تحریمهای سازمان ملل و امریکا علیه ایران نهادینه شده و ایران نمیتواند با جهان رابطه داشته باشد و سایر کشورهایی که مایل به ارتباط با ایران هستند از ترس امریکا نمیتوانند. این معضلات را ذیل رابطه با امریکا میتوان حل و فصل کرد. اگر دولتی در امریکا روی کار بیاید که به حقوق و منافع ایران احترام بگذارد، به تمامیت ارضی و عقیدتی و سیاسی ایران احترام بگذارد و بپذیرد که ایران به عنوان یک کشور مستقل بینالمللی در منطقه میتواند واجد شرایط تعیینکنندگی باشد و با آن کنار بیاید، حل مشکلات و مناقشات بین ایران و امریکا میتواند افقی از امیدهای جدید را به سوی رفتارهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی در کشور بگشاید.
پزشکیان برای مقابله با ترامپ باید ادبیات تنشزدایانه داشته باشد
حشمتاله فلاحتپیشه نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در مصاحبه با روزنامه اعتماد مورخ ۱۷ آذر ۱۴۰۳ با تاکید بر ضرورت مهار برخی تحرکات رادیکالهای ایرانی یادآور میشود: در عرصه داخلی سیاست دشمنسازی حداکثری باید کنار گذاشته شود. استفاده از سازوکارهای بینالمللی هم میتواند مانعی در برابر ترامپ باشد و هم نقش صیانتی را برای ایران بازی کند. در زمان بایدن فرصتهای زیادی برای احیای برجام ایجاد شد که در دولت گذشته از دست رفتند. در آینده مشخص میشود که این فرصتسوزیها تا چه اندازه به ضرر ایران بوده است. پزشکیان، اما نباید فرصتسوزی کند.
پزشکیان باید با مانیفست جدیدی وارد فضای سیاست خارجی میشد. پزشکیان باید نماینده مطالبه مردم درخصوص تنشزدایی باشد. در جهانی که ترامپ نه تنها تنشی را کاهش نمیدهد، بلکه مدام تنشهای تازهای میآفریند، دولت پزشکیان باید با مانیفست تنشزدایانه به میدان بیاید. رفتن به سمت تنشزدایی حتی در قالب گفتاری، برای ایران فرصت مناسبی است.
در باب شکستن تابوی آمریکا
اسماعیل گرامیمقدم قائم مقام حزب اعتماد ملی در مصاحبه با روزنامه اعتماد مورخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳ گفت: ایران تا ابد نمیتواند تابوی عدم مذاکره با امریکا را به دوش بکشد. باید بدانیم که منافع ملی ایرانیان در مذاکره رودررو با امریکاییها با حفظ سه اصل مصلحت، عزت و حکمت است. با حفظ این ۳ اصل میتوان با امریکا مذاکره داشت و حقوق مردم ایران در حوزه پرونده هستهای، مسائل منطقهای و تحریمها و مسائل اقتصادی را استیفا کرد. باید پذیرفت که ایران در حالت «نه صلح» قرار ندارد بلکه رسما در وضعیت جنگی با اسراییل قرار دارد. بدتر از جنگ نظامی جنگ اقتصادی است که امریکا با تحریم انجام میدهد.
دگرگونی در سیاست بهبود روابط ایران و امریکا
محمد ملاکی تحلیلگر مسائل سیاسی در مطلبی در رزونامه اعتماد مورخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳ نوشت: حال پس از ۴۵ سال زمان آن رسیده که در ژرفای این سیاست و شعار نه شرقی و نه غربی تعمقی صورت پذیرد. آیا سیاست نه شرقی و نه غربی که همان موازنه منفی است، در حال حاضر هم پاسخگوی نیازهای اقتصادی و سیاسی کشور میتواند باشد. آیا بهتر نیست با درسآموزی از گذشته و نگاهی به خرده حاکمیتهای حوزه خلیجفارس و درسآموزی از نتایج سیاسی اقتصادی و عرصه گاه بینالمللی، این سیاست را که نتایجی جز تحریم و تنگناهای بینالمللی برای مردم و کشور نداشته، طرحی دیگر انداخت؟
اکنون در غیرتسازی جامعه امروز ایران با جامعه جهانی و رویدادها و بحرانهای سالهای اخیر آن را میطلبد که دولت پزشکیان نگاهی واقعگرایانه به ایجاد روابط با دنیا داشته باشد و همانگونه که در شعارهای انتخاباتی وعده حل مشکلات و مسائل جامعه را بارها و بارها تکرار کرده و از همه مهمتر شاهد اعتراضات بحق مردم بوده و نیز دریافته که جامعه ایران در عصر نوتکنیکی قرار دارد و سالهاست که پارینه تکنیکی را پشت سر گذاشته است. پس این فرصت طلایی با دیپلماسی دم گاو میتواند سایه جنگ را از سر خاورمیانه کم کند و ایران را به آغوش جامعه جهانی بازگرداند.
ما و ترامپ
علی مطهری نماینده اداور مجلس شورای اسلامی در مطلبی در رزونامه اعتماد مورخ ۲۱ آبان ۱۴۰۳ نوشت: در داخل امریکا هم بسیاری از نخبگان فکری و سیاسی با برخی طرحهای او از جمله درباره مهاجران مخالفند و از چند ماه دیگر چالشهای آنها آغاز میشود. اما ایران باید کار خود را انجام بدهد. آرمان آزادی فلسطین به عنوان یک سرزمین اسلامی و مسجدالاقصی به عنوان قبله اول مسلمانان چیزی نیست که با تغییر رییسجمهور در امریکا تغییر پیدا کند - خصوصا با قصابی اخیر نتانیاهو. مهم این است که ترامپ برای حل مساله فلسطین نیاز به کمک ایران دارد و ایران نیز خواهان رفع تحریمهاست و از قضا ترامپ هم ادعای رفع تحریم کرده است. اینجاست که ایران میتواند با تلاش در میدان و دیپلماسی به امتیازاتی دست یابد.
فقر دیپلماسی و پارادوکس دیپلماسی
غلام حیدر ابراهیم بای سلامی نماینده ادوار مجلس در مطلبی در روزنامه اعتماد مورخ ۲۲ آبان ۱۴۰۳ نوشت: از دوره ریاستجمهوری جیمی کارتر تاکنون دولتهای مختلفی در امریکا سکان حکومت آن جامعه به عنوان تاثیرگذارترین کشور در معادلات بینالمللی را در دست گرفته و رفتهاند و متاسفانه در هر دوره منافع ملی مردم ایران در فرآیند خسارات بیشتری قرار گرفته است. فقر نظری، فقر دانش، فقر شهامت و فقر دیپلماسی برای تغییر و تحول موجب شده بسیاری از فرصتها ضایع شود. در دولت جمهوریخواه جرج بوش پسر که بعد از حمله افغانستان و در آستانه حمله عراق، ایران را محور شرارت خواند. جوزف بایدن دموکرات به عنوان رییس کمیته روابط خارجی در دیدار جمعی از ایرانیان پیشنهاد گفتوگو و صلح با ایران مطرح کرد و نگارنده این سطور به عنوان رییس شورای بینالمجالس و سخنگوی کمیسیون ویژه مقررات منطقه در مجلس ششم از این پیشنهاد استقبال کرد که منجر به عتابهای گوناگون و اعلام یکی از دلایل ردصلاحیت برای نمایندگی مجلس از سوی شورای نگهبان شد. بسیاری دیگر از اصلاحطلبان در پی آن و در همان زمان پیشنهاد طرح مذاکره مستقیم با امریکا را برای کسب منافع ملی ایران مطرح کردند. خلاصهای از تاریخ و چگونگی این مباحث به صورت مستند در کتاب «وسوسههای شیطان بزرگ» به قلم محمدتقی کرامتی از سوی موسسات وابسته به مقامات عالی منتشر شده است. اینک انتخاب مجدد ترامپ واقعیتی است که با مشارکت و انتخاب مردم امریکا خود را بر جهان سیاست و واقعیت تحمیل کرده است. این پدیده و رویداد بینالمللی با همه تجارب و مباحثی که پیرامون آن وجود دارد به روابط ایران با دیگر کشورها و در اقتصاد و چگونگی زندگی ایرانیان مربوط است.
بنای اول حل اختلافات با آمریکا مذاکره مستقیم است
منصور حقیقتپور نماینده ادوار مجلس شورای اسلای در مطلبی در روزنامه اعتماد مورخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳ نوشت: اگر دیداری با ماسک بوده، نباید پنهان میشد. تکذیب وزارت خارجه به نظرم میتوانست متفاوت باشد. ایران مدتهاست از طریق عمان، مذاکراتی با امریکا دارد و این مذاکرات ادامه هم خواهد داشت. ایران با امریکا در راستای تامین منافع ملیاش مذاکره میکند و اتفاقا افتخار هم میکنیم که ایران با وجود دیپلماتهای شجاع و قوی با دشمن تا دندان مسلح نیز گفتوگو، مذاکره و در صورت لزوم رابطه پیدا میکند.
ترامپ در عین تندروی میانهرو است
ماشالله شمسالواعظین در مطلبی در روزنامه اعتماد مورخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳ نوشت: من تعجب میکنم از برخی افراد و جریانات از جمله چهرههایی، چون دکتر ولایتی و... که از تغییرناپذیر بودن سیاستهای ایران در مواجهه با امریکا سخن میگویند! هماکنون که با هم صحبت میکنیم از گروه ۲۰ و چین و اوکراین گرفته تا کشورهای خاورمیانه، آفریقا و... همه کشورها خود را آماده میکنند تا سیاستها و راهبردهای خود را برای دوران ترامپ تغییر دهند! آیا همه جهان درک اشتباهی از نظام بینالملل دارند و این ایران است که درست عمل میکند؟ اعمال سیاست «ردگرایی» هنر نیست. کف ماجرا، اظهاراتی است که عراقچی مطرح کرده است. یعنی ایجاد اعتماد متقابل، شروع گفتوگوها یا افزایش سطح مذاکرات عمان و قطر. یعنی بالا بردن سطح گفتوگوهایی که طی این سالها هرگز متوقف نبوده است. این تصور غلطی است که سیاست ردگرایی ایران را منفرد میکند. حتی کشورهایی که رابطه حسنه با ایران دارند در صورتی که متوجه شوند، ایران سیاست ردگرایی را در پیش گرفته از ایران دور میشوند. به دلیل اثرگذاری وضعیت جدید در نظام بینالملل لازم است ایران هم منعطف عمل کند. نباید فکر کرد اگر روابط خصمانه و تضاد ما با امریکا ادامه یابد تنها امریکا روبهروی ایران میایستد، حتی دوستان نزدیک ایران هم حاضر نیستند همراه در این وضعیت قرار بگیرند.
ایلان ماسک کلید توافق با آمریکا؟
هانی رستگاران تحلیلگر مسائل سیاسی در مطلبی در روزنامه اعتماد مورخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳ نوشت: با انتخاب مارک روبیو به عنوان وزیر امور خارجه، چهره تندروی جمهوریخواه که سابقه نمایندگی مجلس سنا از ایالت فلوریدا را در کارنامه دارد و پیت هگزت به عنوان وزیر دفاع که مواضع او در قبال ایران و خاورمیانه بهخوبی گویای رویکردش در مورد سیاستهای ایران در منطقه است، میتوان فهمید این مذاکرات نیازمند شخصیتی فراجناحی است که چهره خوشنام و شناختهشده دنیای فناوری و اقتصاد محسوب میشود. کسی که بتواند زبان و ادبیات دو طرف را تا حدود زیادی تعدیل کند و آن را در چارچوبی که امکان حصول توافق را به وجود آورد تبدیل کند. این قدم اول ترامپ که در مسیر تحقق بخشی از وعدههای انتخاباتی او تعریف میشود، پالس مثبت و دقیقی را به ایران مخابره میکند؛ آری دولت ترامپ قصد حصول توافق با ایران را دارد. فرصتی که شاید گشایشهای بزرگ و تاریخی را به همراه داشته باشد؛ تغییراتی شگرف در روابط و سیاست خارجی هر دو کشور که از روز پیروی انقلاب اسلامی در ایران تاکنون، همواره تنش آلود بوده است. انتخابهای ترامپ تا این لحظه نشان داده تمرکز او بر حل مسائل داخلی ایالاتمتحده است و عزم جدی در احیای روابط خارجی امریکا با روسیه و ایران دارد.
ماشه یا برجام
روزنامه اعتماد در مطلب ماشه یا برجام که تیتر یک این روزنامه در تاریخ ۵ آذر بود، نوشته است: به نظر میرسد مقامات رسمی ایران به ویژه پس از روی کار آمدن مسعود پزشکیان به این درک رسیدهاند که راه رسیدن به تسهیلات اقتصادی در ایران تنها در دستیابی به توافقی با غرب است. از سوی دیگر هم ایالات متحده به رهبری دونالد ترامپ نیز ترجیح میدهد در این مسیر گام بردارد.
سیاست ترامپ در قبال ایران
ناصر هادیان، استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران در بخشی از مطلبی با عنوان با ترامپ چه کنیم؟ که در ۲۴ آبان در روزنامه هممیهن منتشر شده، نوشته است: در ارتباط با ایران، اگر بخواهیم براساس گذشته قضاوت کنیم، باید بگوییم که وضعیت ما بدتر خواهد بود، اما ترامپ آنقدر غیرقابل پیشبینی است که نمیتوان نتیجه قطعی گرفت. یعنی اگر ترامپ خودش به نتانیاهو بگوید که بمب اتمی روی ایران بیانداز، من تعجب نمیکنم. اگر هم بگوید که حاضرم همین فردا به تهران سفر کنم، باز هم تعجب نخواهم کرد. در این دوره به این دلیل که ترامپ افراد خاصی را به کار خواهد گرفت، ممکن است احتمال توافق به نسبت بیشتر از دفعه قبل باشد.
البته به این شرط که ما هم در داخل تصمیم جامعی در این مسیر بگیریم. اما بحث این است که ترامپ خودش مذاکره نمیکند بلکه وزیر خارجه، مشاور امنیت ملی و وزیر دفاع مذاکره میکنند؛ بنابراین مهم است که اینها افرادی باشند که بتوانند به توافق دست پیدا کنند. برداشت من این است که این افراد، چون ترامپ را میشناسند و میدانند اگر ترامپ توافق را بخواهد نمیتوانند او را بازی دهند، بنابراین احتمال توافق بیشتر میشود. یعنی این افراد جرأت نخواهند کرد که ترامپ را دور بزنند.
موضوع دیگر بحث خاورمیانه است. به اعتقاد من انتخاب ترامپ فرصتی برای نتانیاهو است که کار را تمام کند. به این معنا که دستش برای حملات بازتر شود، اما اگر بعد از مدتی این سیاست به نتیجه نرسید، ترامپ به نتانیاهو فشار خواهد آورد تا به توافق برسد. ترامپ حالتی دارد که همه از او حساب میبرند.
چه باید کرد؟
متاسفانه ما باید زیرساختهای لازم را برای ارتباط با ترامپ تا به حال ایجاد میکردیم. این کار شدنی بود. ما آدمهای ترامپ را میشناختیم و او هم از ارتباط استقبال میکرد. به هر حال ما این کار را نکردیم. البته هنوز هم دیر نیست. هنوز هم میشود دیپلماسی خط ۲ را ایجاد کرد. دیپلماسی از نظر من سه کانال دارد. دیپلماسی دولت با دولت که اسمش را دیپلماسی خط یک گذاشتهاند.
دیپلماسی دولت و مردم که اسمش را دیپلماسی عمومی گذاشتهاند و دیپلماسی مردم با مردم که دیپلماسی خط ۲ نامیده میشود. میتوان بدون ضعف دیپلماسی خط دو را ایجاد کرد. اگر در سطح رسمی و دیپلماسی خط یک این کار را بکنیم ضعف تلقی خواهد شد. معتقدم باید این کار در دیپلماسی خط ۲ انجام شود.
البته سیاستی شبیه به سیاست مذاکره در عمان و قطر را هم حتماً باید ادامه داد. اما به موازات آن باید ارتباطاتی با تیم ترامپ ایجاد کرد تا زیرساختی ایجاد شود و ترامپ بداند که روندی برای مذاکره موجود بوده است. به اعتقاد من، این کار هزینهاش برای کشور کمتر و مناسبتتر هم هست.
من معتقدم که اگر ایران در پاسخ سوم خود به اسرائیل خویشتنداری نشان دهد و یا به نوعی پاسخ دهد که حسابشده باشد و تنش را افزایش ندهد، این احتمال وجود دارد که آمریکا و اروپا دامنه تنش را کنترل کنند تا جنگ فراگیر در منطقه رخ ندهد. در غیر این صورت پیشبینی میکنم که تنش به شدت افزایش خواهد یافت.
اما چه باید کرد؟ در این چهار سال آیا میخواهیم مثل گذشته به مسیرمان ادامه دهیم؟ یا اینکه با وضعیتی که کشور در مجموع دارد مصلحت این است که به نحوی مسئله ما با آمریکا حل و فصل شود؟ من راهکارهایی برای این کار دارم. آمریکاییها را خوب میشناسم و تا حدودی میدانم چه چیزی شدنی و چه چیزی نشدنی است. اما منوط بر اینکه ارادهای در کشور وجود داشته باشد. اگر این تصمیم اتخاذ شود، راهش وجود دارد. اما اینکه مسئولین چطور قانع میشوند که این مسیر به نفع ما و مصلحت ما است، من اطلاعی ندارم. من تلاش خودم را کردهام و امیدوارم قضیه به نحوی تمام شود که مصلحت ما است.
من خودم درگیر دیپلماسی خط ۲ بودهام و مسلماً برخی مسائل را نمیتوانم مطرح کنم. اما معتقدم که امکانش وجود دارد و میشود با تیم ترامپ ارتباط برقرار کرد. در گذشته هم ارتباط برقرار شده، اما به دلایلی این روند متوقف شد که به اعتقاد من اشتباه بزرگی بود. در این نوع از دیپلماسی مسئله این نبود که صرفاً آن طرف ایده مطرح کند. بلکه دو طرف ایده مطرح کردند.
هم با ترامپیستها ارتباط برقرار بوده و هم با جمهوریخواهان سنتی و هم با دموکراتها. این مسیرها برقرار بود و توافقاتی هم شد. در صورتی که این مسیر طی شود، آنوقت میتوان دیپلماسی را به خط اول منتقل کرد. نقش دیپلماسی خط ۲ بررسی کردن گزینههایی است که اگر قرار باشد در خط اول بررسی شوند، بسیار پرهزینه خواهد بود. در دیپلماسی خط ۲، چون افراد دولتی نقش ندارند، کار راحتتر است و امکان طرح مسائل متنوع وجود دارد. خواستههای آمریکاییها از ما بسیار مشخص است. مسئله این است که خواستههای ما مشخص نیست.
مثلاً آمریکاییها به ما میگویند که چه میخواهید؟ ما چیزهایی کلی میگوئیم. باید مشخص حرف بزنیم. مثلاً بگوییم که آمریکا این تعداد پایگاه نظامی دارد و به مرور این تعداد پایگاه را در یک برنامه ۱۰ یا ۲۰ ساله کاهش دهد. مثلاً بگوئیم که کشتیهای شما که در منطقه حضور دارند باید اینطور با ما ارتباط داشته باشند. اینکه ما کلی حرف بزنیم و یا بگوئیم که آمریکا باید به ما احترام بگذارد، موضع ضعف است. من همیشه گفتهام که این خواستهها از موضع ضعف است نه قدرت. مثلاً من همیشه گفتهام که چرا ما باید بخواهیم که آمریکا حق غنیسازی ما را به رسمیت بشناسد.
این حق در انپیتی به ما داده شده است. معنا ندارد ما از آمریکا چنین درخواستی داشته باشیم. وقتی که این را درخواست میکنیم بهطور طبیعی آمریکا هم فکر میکند دارد به ما امتیاز میدهد. باید دقیقاً خواستههایمان را مفصلبندی کنیم تا بدانیم سر میز مذاکره چه میخواهیم. در خصوص رفع تحریمها باید خواستههای مشخص داشته باشیم.
من ۱۴ سال پیش مقالهای نوشتم و در آنجا توضیح دادم که سیاست آمریکا در قبال ایران، مهار بعلاوه تعامل گزینشی است و سیاست ما در قبال آمریکا، ضد مهار بعلاوه تعامل گزینشی است. ادعای من در آن مقاله این است که اجرای این سیاست از جانب ما غلط بوده است. ما باید به سمت تعامل همهجانبه با آمریکا برویم نه تعامل گزینشی. آمریکا یک سری موضوعات اضطراری مثل عراق، افغانستان و مثل برنامه هستهای در ذهن دارد؛ بنابراین به صورت گزینشی تعامل میکند و عبور میشود و بعد که کارش تمام شد، دیگر تعامل را ادامه نمیدهد. در صورتیکه نفع ما در تعامل همهجانبه است. باید همه مسائل را روی میز بگذاریم. من این تعامل گزینشی را مناسب نمیدانم. البته کشور این بار هم به احتمال زیاد به سمت تعامل گزینشی خواهد رفت.
معتقدم که توافق هستهای بهرغم همه بالا و پائینش شدنی است. باید تعدیلات و تغییراتی انجام شود که میتوان انجامشان داد؛ بنابراین ما باید با خود آمریکا بهطور مستقیم مذاکره کنیم. ما بیخود و بیجهت بقیه را درگیر کردهایم. چه دلیلی دارد که بقیه را درگیر کنیم؟ ما باید با اصل قضیه، یعنی آمریکا مذاکره کنیم. آمریکا است که میتواند تهدید جدی برای ما داشته باشد. فرانسه، انگلیس و آلمان و روسیه و چین با هم نمیتوانند تهدید جدی برای ما داشته باشند.
چرا اینها را درگیر میکنید؟ اما بنا به دلایلی که نمیخواهم ذکر کنم در هر صورت ما تصمیم گرفتیم با اینها مذاکره کنیم. حالا هم احتمالاً همین خواهد شد. اما این بار اروپا به ترامپ نزدیک خواهد شد و ضدیت با ایران وجه اشتراک همه اینها خواهد بود. احتمالاً ما دوباره با اینها مشغول مذاکره خواهیم شد و اینها احتمالاً از اسنپبک استفاده خواهند کرد. به نفع ما است که زودتر مذاکرات را آغاز کنیم. من با مذاکره در چارچوب دیپلماسی خط اول هم مخالف نیستم، اما اگر حالا این کار را بکنیم ضعف تلقی خواهد شد. خواهند گفت که ترامپ آمد و ایران ترسید؛ بنابراین دیپلماسی خط ۲ را ترجیح میدهم. مذاکره درباره مسائل هستهای راحتتر است. شاید هم برخی مسائل منطقه را بتوان در این مذاکرات لحاظ کرد. اما دید من این است که ما باید یک مذاکره همهجانبه بر سر همه مسائل با آمریکا داشته باشیم. همه موضوعات باید روی میز باشد و مستقیم با آمریکا مذاکره کنیم. چه معنایی دارد که برویم در عمان در یک اتاق بنشینیم و در یک اتاق آمریکاییها و عمانیها از این اتاق حرف ما را به آن اتاق ببرند؟ من این روش مذاکره را در این دوره زمانی درک نمیکنم؛ بنابراین با این روش موافق نیستم.
ترامپ حتماً به سراغ فشار حداکثری خواهد رفت. فشار اقتصادی را زیاد خواهد کرد. حتماً به چین درباره خرید نفت از ایران فشار خواهد آورد و سعی خواهد کرد به لحاظ دیپلماتیک ایران را بیشتر منزوی کند. به احتمال زیاد به سمت بازگشت اسنپبک خواهد رفت و سعی خواهد کرد تحریمهای سازمان ملل را بازگرداند. متاسفانه این بار اروپاییها هم با ترامپ همراهی خواهند کرد.
مذاکره تابو نیست
ساسان کریمی، استاد دانشگاه تهران در مصاحبه با روزنامه هممیهن در گزارشی ذیل عنوان نقشه راه مواجهه با آمریکا که در تاریخ ۲۳ آبان منتشر شد، گفته است: همانطور که تعامل الزاماً به معنی همکاری نیست، مواجهه هم به معنی تقابل نیست. به هر حال ما باید با این مسئله مواجه شویم. طبیعتاً بهترین و کمخسارتترین راه مبادله آرا میان دو طرف، مذاکرهای مستقیم است. بعضی وقتها شرایط به دلایل مختلف سیاسی و غیرسیاسی مساعد و ترجیح کشور بر مذاکره مستقیم نیست. این دولت فعلی آمریکا نیز که دولت مستعجل است و دو ماه آینده به اتمام میرسد بنابراین مذاکره با آنها معنای زیادی ندارد. آن چیزی که الان میتواند اتفاق بیفتد، فکر کردن در مورد دولت آقای ترامپ است و اینکه ما چطور باید خودمان را با شرایط جدید ایالاتمتحده تنظیمگری کنیم و بتوانیم سیاست خارجی دولت دوم ترامپ در مورد ایران و خاورمیانه را شکل بدهیم.
او تاکید کرد: واقعیت این است که وجود میانجی و واسطه، در بسیاری موارد ایجاد سوءتفاهم و هزینه مضاعف میکند و بعضی اوقات خطر وجهالمصالحه قرار گرفتن به وجود میآورد. در عین حال، تصمیم با سطوح عالی نظام است. تصمیم مبنی بر اینکه ارتباط باشد یا نه، و اگر قرار است به سمت نوعی چانهزنی در برخی موضوعات برویم، به چه شکل و فرمتی باشد. هیچکدام اینها نیز تابو نیست. روشهای مختلف حل مسئله است. در دورههای مختلف هم امتحان شده و هم اجازهاش وجود داشته است. در دوره وزارت امور خارجه آقای دکتر ظریف مذاکره مستقیم در قالب ۱+۵ و منحصر به موضوع هستهای اتفاق افتاد و برکات خودش را داشت.
کریمی ادامه داد: در دوره شهید امیر عبداللهیان این اجازه صراحتاً از پشت بلندگو از سوی رهبری داده شد و مقام معظم رهبری فرمودند که میشود مذاکره مستقیم هم کرد و مشکلی نیست ولی خوب تیم صلاح ندید که یا در بضاعت خود ندید که این کار را انجام دهد. ولی اجازه آن بود. ممکن است در مواردی با توجه به طرف مقابلی که در واشنگتن نشسته و با توجه به شرایط منطقه و ... این اجازه صادر یا برداشته شود. هنوز در مورد اینکه استراتژی یا تاکتیک کشور در این موضوع به چه صورت است، اطلاعی ندارم. ولی محور صحبت آقای پزشکیان این است که بهترین راه مواجهه با هر موضوعی کنش فعالانه و نقشآفرینی خودمان است؛ با توجه به توان بالای کشور در حوزههای مربوط به امنیت ملی و سیاست خارجی.
اختلاف به معنی منازعه همیشگی نیست
دیاکو حسینی، پژوهشگر مسائل راهبردی در ادامه این گزارش هممیهن گفته است: اگر آمریکاییها هم مایل و به این جمعبندی رسیده باشند که تنازع با ایران ادامه پیدا نکند – این منازعه در میانمدت و بلندمدت به سود منافع ایالات متحده نیست – میتوانیم درباره موضوعاتی به توافق برسیم یا حدودی را در ارتباط با هم رعایت کنیم. حتی در یک گام فراتر ممکن است بتوانیم منافع مشترکی را تعریف کنیم. چون ایران و آمریکا بهزعم اختلافات، در وجوهی با هم اشتراک دارند. هیچکدام از دو کشور مایل به رشد و توسعه تروریسم سنتی و جهادی که مصادیقی مثل داعش و القاعده دارد نیستند. بیثباتی در منطقه به نفع هیچ کدام نیست. بیثباتی یعنی ناامنتر شدن ایران و به همان ترتیب آمریکا ناگزیر از مداخلات بیشتر است که توجه واشنگتن را از مسائل مهمی مثل شرق آسیا منحرف میکند. هر دو کشور در عدم اشاعه سلاح هستهای، ناامنی انسانی که باعث گسترش مهاجرت تا قاچاق انسان کالا و مواد مخدر میشود، منافع مشترک دارند. تا امروز به این اشتراکات خیلی توجه نکردهایم.
این کارشناس مسائل بینالملل در پاسخ به این نکته که برخی مذاکره و برقراری روابط با آمریکا را تابو میدانند و آن را تفسیر به دوستی و اتحاد میکنند، گفت: «آمریکاییها در دهههای پیشین و قبل از اینکه حتی با جمهوری اسلامی ایران دچار تعارض منافع شوند، با اتحاد جماهیر شوروی تعارض ماهوی و ماهیتی داشتند. شوروی خواستار نابودی جهان سرمایهداری و مظهر آن یعنی آمریکا بود و ایالات متحده هم حذف و نابودی کامل کمونیسم و سوسیالیسم به سبک شوروی را دنبال میکرد. در عین اینکه دو طرف رقابت در مقیاس جهانی داشتند و در جنگ سرد به سر میبردند، سفارتخانه دو کشور در واشنگتن و مسکو فعال بودند. همین حالا که روسیه و آمریکا با یکدیگر به صورت غیرمستقیم درگیر هستند، سفارت هر دو کشور فعال هستند و مراودات دیپلماتیک دارند.
فکر میکنم هر دو آماده هستند در شرایط مناسب با یکدیگر دیداری حتی در سطوح عالی داشته باشند. این وضعیت درباره چین و آمریکا نیز مصداق دارد. طبعاً آمریکا و چین تهدیدهای بزرگتری برای یکدیگر محسوب میشوند ولی روابط دیپلماتیک عالی با هم دارند؛ مرتب دیدار رهبران دو طرف در پکن و واشنگتن اتفاق میافتد. بنابراین، این ایده که ما، چون با آمریکا رقابت و احتمالاً یک دشمنی داریم نباید با هم رابطه دیپلماتیک داشته باشیم، حداقل منطق تاریخی ندارد.
در عین حال من فکر میکنم ما به مقدماتی نیاز داریم که شرایط ارتقاء روابط میان دو کشور فراهم شود. مانعهای ذهنی و عینی این مسیر از سوی هر دو کشور سخت و گستردهتر از آن است که بشود در این مورد صحبت کرد. بهتر است که فعلاً بر پلتفرمهایی تمرکز کنیم که در آنها امکان مذاکره و توافق وجود دارد و میتواند گامهایی در مسیر کنترل تنش باشد. فعلاً میشود برای کنترل تنش ابتکار به خرج داد و اگر موفق بود، به قدمهای بعدی فکر کرد.
چالشهای ایران و آمریکا به روزهای آخر خود نزدیک شده است
صادق ملکی در مصاحبه با روزنامه شرق مورخ ۱۴ آبان در مصاحبهای با عنوان چالشهای ایران و آمریکا به روزهای آخر خود نزدیک شده است، گفت: هرکس وارد کاخ سفید شود، در ارتباط با ایران میتوان گفت بحران و چالشهای میان ایران و آمریکا به روزهای آخر خود نزدیک شده است. این بحران حتی اگر رو به تصاعد باشد، دیر یا زود به مذاکرات پنهان و آشکار منجر خواهد شد. آمریکا با هوشیاری دارد مهمترین مسئله خاورمیانه را که مسئله فلسطین است، حلوفصل میکند. برخی نیز بدون درک پیچیدگیهای چندوجهی بازی سیاست، به بازی گرفته میشوند. اینکه اسرائیل و ایران حملات خود علیه یکدیگر را با اطلاع و هماهنگی آمریکا انجام میدهند، باید قابل تعمق باشد. آمریکا باید هرچه زودتر با فارغشدن از دغدغههای خاورمیانه به چین و شرق آسیا بپردازد که کارزار اصلی آنجاست.
مذاکرات پنهان و آشکار با آمریکا در دایره قدرت روحانی یا پزشکیان نبوده و نیست. این مذاکرات هم در گذشته و هم در حال و آینده، امری حاکمیتی و تصمیم نظام است. همانگونه که پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و در برجام تصمیمسازی در رأس هرم انجام شد، بنابراین مذاکرات احتمالی دولت پزشکیان نیز تصمیم کلیت نظام خواهد بود. تحولات یک سال گذشته درباره صدمات وارده به جبهه مقاومت ظاهرا این مذاکرات را اجتنابناپذیر کرده است. درباره آقای پزشکیان نیز باید گفت دیدگاه، جنس، تفکر و عملکرد ایشان با آقای روحانی تفاوت داشته و اگر تصمیمسازی درباره مذاکره با آمریکا نهایی شده باشد، دولت پزشکیان چندان با مانع مواجه نخواهد شد.
همکاری و هماهنگی میان ایران و آمریکا در جریان سقوط طالبان و صدام مسبوق به سابقه است. این امر در تحولات پیشرو میتواند تکرار شود ولی ابتدا باید روابط به ریل عادیسازی سوق یابد.
قاره سبز خود در سیاست کلان روی به واشنگتن دارد. اگر روابط ایران و آمریکا علائم بهبود و عادیسازی را نشان دهند، همه ازجمله قاره سبز نیز تنظیم خواهند شد. نکته آنکه با وجود فرازونشیبها و بحرانهای مختلف میان تهران و واشنگتن آمریکا تاکنون به دنبال یک ایران ضعیف نبوده و بیشتر متمرکز بر تغییر رفتار تهران بوده است. آمریکا در پی تغییرات معادلات ژئوپلیتیک در خاورمیانه نبوده و ثبات در خاورمیانه را عامل توازن در این بخش از جهان میداند. یک ایران ضعیف، به معنای واگذارکردن خاورمیانه به ترکیه یا عربستان است که این چندان مطلوب آمریکا و ثبات پایدار در خاورمیانه نخواهد بود. لازمه توازن استراتژیک در خاورمیانه تداوم موازنه میان قدرتهای منطقهای در خاورمیانه است که یک رأس مهم آن ایران است و آمریکا به آن تا به امروز پایبند بوده است. در کنار این موضوع توجه داشته باشید که برخلاف سیاستهای دولتها در خاورمیانه، بخش مهمی از بدنه اجتماعی بسیاری از این کشورها مانند ترکیه برخلاف ایران نگاه چندان مثبتی به آمریکا ندارند و آمریکا با آگاهی به این نکات مهم و ظریف است که بازی و سیاستهای خود را تنظیم میکند.
حتی با ترامپ هم امکان مذاکره وجود دارد
علی ماجدی سفیر پیشین ایران در برزیل، ژاپن و آلمان در مصاحبهای با روزنامه شرق مورخ ۱۴ آبان گفته است: از یک طرف حتی فردی مانند دونالد ترامپ اهل ریسک است؛ لذا میتوان با او هم وارد مذاکره شد و به نتیجه رسید. هرچند که نمیتوان اعتماد تام و تمامی به دونالد ترامپ و گفتههایش داشت. از طرف دیگر، چون برجام ابتکار دموکراتها در دوره اوباما بود و جو بایدن هم معاون اول اوباما بود و در دوره ریاستجمهوری خود بایدن هم علیرغم ناکامی، واقعا به دنبال احیای توافق هستهای سال ۲۰۱۵ بود، لذا تصورم بر این است که زمینه بهتری برای مذاکرات در صورت پیروزی کاملا هریس وجود دارد. البته دوباره یادآوری میکنم که دونالد ترامپ یک تفاوت جدی با کاملا هریس، باراک اوباما و جو بایدن دارد و اینکه او فردی مقید به سیاستهای حزب جمهوریخواه نیست و میتواند تکرو عمل کند. در صورتی که کاملا هریس، باراک اوباما و جو بایدن کاملا به سیاستها و راهبردهای حزب دموکرات مقید هستند و اصطلاحا حزبی تلقی میشوند؛ لذا امکان دارد که دونالد ترامپ جدا از نگاه حزب جمهوریخواه بخواهد ابتکارات شخصی را در مذاکرات با ایران داشته باشد و مسیر بهتری را برای دولت پزشکیان باز کند.
اساس نگاه دونالد ترامپ یک نگاه تجاری و اقتصادی است و نگاه متفاوتی به عالم سیاست خارجی و دیپلماسی دارد و با همین نگاه هم توجیهی برای خروج از برجام داشت. به همین دلیل من معتقدم اگر دونالد ترامپ رئیسجمهور شود، دوباره همان نگاه مشابه را درخصوص مذاکرات با ایران خواهد داشت. با چنین برداشتی تصور من این است که اتفاقا اگر میخواهیم مذاکرات به نتیجه برسد، باید از تجربه خروج از برجام درس بگیریم.
ایران و ترامپ
کوروش احمدی دیپلمات پیشین در مطلبی با عنوان ایران و ترامپ در روزنامه شرق مورخ ۲۲ آبان نوشته است: به هر صورت، ادعایی که درباره صفآرایی «جبهه چین، روسیه، ایران و کره شمالی» در برابر جبهه غرب مطرح است، ممکن است مسئلهساز شود. در صورتی که نوری در انتهای تونل روابط ایران و آمریکا دیده نشود، ممکن است آمریکا بکوشد تا از کارت ایران در تعامل و تقابل با چین و روسیه استفاده کند. در این صورت، این دو کشور طبعا منافع خود را مدنظر خواهند داشت. چین ممکن است برای توقف خرید نفت از ایران و روسیه برای قطع همکاریهای نظامی و امنیتی با ایران تحت فشار قرار گیرند. رابطه ترامپ با اروپا نیز اگرچه سرد خواهد بود، اما شاید ایران به یکی از معدود وجوه اشتراک اروپا و آمریکا تبدیل شود.
بر مبنای این ملاحظات، یک راهحل این است که در آینده مذاکره با دولت ترامپ نیز در همان سطح و بر سر همان موضوعاتی که با دولت بایدن انجام میشد، ادامه یابد. مذاکره طبعا میتواند از قاعده، یعنی مذاکره در سطح کارشناسی و مقامات میانی، شروع شود و در صورت لزوم سطح آن ارتقا یابد.
ضرورت چنین مذاکرهای این بار بیشتر است؛ چراکه ایران برعکس دوره قبل از حمایت سیاسی اتحادیه اروپا برخوردار نیست. بهعلاوه، در شروع به کار ترامپ تنها یک فرصت حدودا ۹ ماهه تا انقضای مهلت برای فعالکردن مکانیسم ماشه و برگشتن تحریمهای قبلی علیه ایران وجود خواهد داشت. نکته مهم دیگر این است که دولت ترامپ به دنبال تغییر رژیم و حقوق بشر نیست، اما ممکن است در پی مذاکراتی جامع شامل هستهای، منطقهای و رابطه ایران و آمریکا باشد.
ترامپ یک فرصت است نباید آن را از دست بدهیم
محمدعلی سبحانی سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در قطر و لبنان در مصاحبهای با روزنامه شرق مورخ ۲۲ آبان گفته است: برخلاف آنچه تصور میشود به باور من همین نگاه سود و زیان و هزینه و فایده دونالد ترامپ بستری را ایجاد خواهد کرد و حتی من توصیه میکنم میزانی از همکاریهای منطقهای با آمریکاییها، فارغ از مسئله مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم بر سر پرونده هستهای درخصوص پایاندادن هرچه سریعتر به تنش، ناامنی و درگیری در خاورمیانه شکل بگیرد و این پیشنهاد من اگر واقعا اجرائی شود بزرگترین ضربه را به دولت رادیکال اسرائیل و شخص نتانیاهو خواهد زد. ضمن آنکه فراموش نکنیم واقعا ایران بستری از فرصتهای اقتصادی و تجاری است و من حتی اینجا هم پیشنهاد میکنم که فضایی برای همکاریهای اقتصادی با آمریکا شکل بگیرد. ترامپ هیچگاه نگاه سیاسی و ایدئولوژیک ندارد. من تکرار میکنم که او یک تاجر است و از نگاه اقتصادی به علم دیپلماسی نگاه میکند. برای ترامپ دوست و دشمن در قالب منفعت تجاری معنا پیدا میکند. به همین دلیل من معتقدم در دولت دونالد ترامپ باید منافع مشترک اقتصادی را تعریف کنیم که در دل آن بتوان فضا برای همکاریهای حوزه سیاست خارجی هم شکل بگیرد.
من تأکید دارم همکاری با ترامپ به مراتب راحتتر از دموکراتها و جو بایدن است. اگرچه من منکر شرایط حاد منطقه و همچنین گسل در روابط با آمریکا نیستم، اما واقعا تحقق پیشنهاد من تا حدود بسیار زیادی منوط به نوع واکنش مثبت و سازنده ایران در دوره دونالد ترامپ است. واقعا من تصور میکنم دونالد ترامپ یک فرصت است.
به خصوص آنکه دونالد ترامپ و جمهوریخواهان علاوهبر کاخ سفید اکنون سنا را هم در اختیار دارند و این یک فرصت ایدئال را در اختیار دونالد ترامپ قرار میدهد که با مجلس سنا به مسائل مختلف و حساس حوزه سیاست خارجی، آنگونه که میخواهد ورود کند تا بتواند تصمیمات کلیدی و مهم را بگیرد. قطعا این ویژگی از ترامپ یک رئیسجمهور قدرتمند به وجود خواهد آورد که دیگر در تنظیم مناسبات با ایران درگیر کارشکنیهای کنگره نخواهد شد؛ لذا اگر واقعا دونالد ترامپ به فکر توافق با ایران باشد، چون کنگره را در دست دارد، حزب رقیب نمیتواند کارشکنی کند یا حداقل بهسختی میتواند این توافق را به هم بزند. پس چرا نباید از این فرصت استفاده کنیم و با برخی کلمات مانند نگاه ایدئالگرایانه این فرصتها را از دست بدهیم. در طول این سالها تمام فرصتهای خود را در منطقه و جهان از دست دادیم و وضعیت بعد از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ هم به اینجا رسیده است. از این به بعد واقعا نباید فرصت را از دست بدهیم. به دولت آقای پزشکیان توصیه میکنم بهجای رقابت به فکر همکاری و تنشزدایی باشد.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
انتهای خبر/