خاله نرگس از ماجرای سفر اربعیناش گفت
مجری برنامه «رنگین کمان» گفت: ماجرای سفر اربعینم ناگهانی اتفاق افتاد. به حضرت رقیه (س) گفتم یا رقیه! باید این سفر را به من هدیه بدهی. آنجا بود که سفر یکهو جور شد و ما عازم کربلا شدیم.
گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «صبح فردیس»؛ آزاده آل ایوب معروف به خاله نرگس، مجری برنامه «رنگین کمان» در برنامه «از سر گذشت ۲» شبکه نسیم در پاسخ به این سوال که خانم آل ایوب خیلی دلتان امام حسینی است، شما سال گذشته سفری با همکارانتان برای سفر به اربعین داشتید، برایمان از حال و هوای آن موقع میگویید؟ گفت: آن سفر یهویی شد. دومین سفر اربعینم بود، اما به صورت جدی قصد رفتن نداشتم. چون باید اسباب رفتن را امام حسین (ع) فراهم میکرد. مقدمات رفتنم از برنامه «نشان ارادت» آغاز شد. بعد از آن به یک تئاتری رفتم و آنجا دلم شکست. این موضوع همانطور ادامه داشت، تا نزدیک محرم شروع به خانهتکانی کردیم.
آل ایوب ادامه داد: من پیش خودم گفتم خدایا! نکند بد باشد که ایام محرم خانهتکانی میکنیم. ناگهان گفتم یا امام حسین (ع)! ما به نیت پاکیزگی مادرت فاطمه زهرا (س) خانهتکانی میکنیم. نشد نوروز اینکار را کنیم. اینرو گفتم و دلم آرام شد. در همین حین خانهتکانیها بود که زیر تخت یک هدیه را که سالها قبل کسی داده بود، پیدا کردیم. آن هدیه پرچم اباعبدالله حسین (ع) بود. برای اولینبار در منزل ما بیرق امام حسین (ع) برپا شد. این روال ادامه داشت، تا برای برنامه «سر سفره خدا» به عنوان قصّهگو قصّههای محرم دعوت شدم. آنجا بود که عوامل برنامه پچپچکنان صحبت از سفر به اربعین میکردند.
مجری برنامه «رنگین کمان» گفت: ماجرای سفر اربعینم ناگهانی اتفاق افتاد. به حضرت رقیه (س) گفتم یا رقیه! باید این سفر را به من هدیه بدهی. آنجا بود که سفر یکهو جور شد و ما عازم کربلا شدیم.
آزاده آل ایوب معروف به خاله نرگس، مجری برنامه «رنگین کمان» در برنامه «از سر گذشت ۲» شبکه نسیم در پاسخ به این سوال که خانم آل ایوب خیلی دلتان امام حسینی است، شما سال گذشته سفری با همکارانتان برای سفر به اربعین داشتید، برایمان از حال و هوای آن موقع میگویید؟ گفت: آن سفر یهویی شد. دومین سفر اربعینم بود، اما به صورت جدی قصد رفتن نداشتم. چون باید اسباب رفتن را امام حسین (ع) فراهم میکرد. مقدمات رفتنم از برنامه «نشان ارادت» آغاز شد. بعد از آن به یک تئاتری رفتم و آنجا دلم شکست. این موضوع همانطور ادامه داشت، تا نزدیک محرم شروع به خانهتکانی کردیم.
آل ایوب ادامه داد: من پیش خودم گفتم خدایا! نکند بد باشد که ایام محرم خانهتکانی میکنیم. ناگهان گفتم یا امام حسین (ع)! ما به نیت پاکیزگی مادرت فاطمه زهرا (س) خانهتکانی میکنیم. نشد نوروز اینکار را کنیم. اینرو گفتم و دلم آرام شد. در همین حین خانهتکانیها بود که زیر تخت یک هدیه را که سالها قبل کسی داده بود، پیدا کردیم. آن هدیه پرچم اباعبدالله حسین (ع) بود. برای اولینبار در منزل ما بیرق امام حسین (ع) برپا شد. این روال ادامه داشت، تا برای برنامه «سر سفره خدا» به عنوان قصّهگو قصّههای محرم دعوت شدم. آنجا بود که عوامل برنامه پچپچکنان صحبت از سفر به اربعین میکردند.
مجری برنامه «رنگین کمان» تعریف کرد: همانجا گفتم اربعین میخواهید بروید؟ منم ببرید. آنجا بود با امام حسین (ع) برای سفر به اربعین پافشاری کردم. نشستم روضه حضرت رقیه (س) گذاشتم. گفتم یا رقیه (س)! از خودت میخواهم باید این سفر را به من هدیه بدهی. آنجا بود که سفر یکهو جور شد و ما عازم کربلا شدیم. حضورم در این برنامه هم مقدمهچینی برای کربلاست. مثل بچههایی که وقتی خواسته دارند پا بر زمین میکوبند، من هم الان این شکلی شدم. وقتی پایم را از اینجا بیرون بگذارم، اصرار کردنم شروع میشود، تا اربعین روزیام شود.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
انتهای خبر/